نه یک روز و یک هفته و یک سال، بلکه بیشتر عمرش را صرف حفظ محیط زیست کرده است. درست از همانزمان که رسالت مطالبهگری را بر دوشش حس کرده نبض زمین را با ضربان قلبش یکی دانسته و کفش آهنین به پا کرده تا سربازی باشد برای دفاع از ذره ذره خاک وطن.
وجب به وجب ارتفاعات جنوبی مشهد را حفظ است و کشفرود را هم مانند کف دستش میشناسد. برای هر درختی که در خطر است وکیل مدافع میشود و برای نجات هر قطره آب و تکهسنگ قد علم میکند.
فرشته تقیزاده، مدیرعامل انجمن «دیدهبان آب، هوا و زمین» ساکن محله گلدیس در پنجاهوهفتسالگی مدافع تمام قد محیط زیستی است که بسیاری از مدیران ناآگاه یا منفعتطلب برای از بین بردن آن کمر همت بستهاند. اما او به پشتوانه قانون، علم و مشارکت مردم جلو بسیاری از تخریبها را گرفته و همچنان برای ادامه مسیر راسخ است.
اولین فرزند خانواده بوده و سال ۴۴ در نیشابور به دنیا آمده است. سن و سالی نداشته که با خانواده به مشهد آمده و در خانه سازمانی که به مادرش در کوی کارمندان داده بودند ساکن شدند. از بچگی عاشق کوه بوده و خواهر و برادر کوچکش را با خودش همراه میکرده است. کوههای خلج و چینکلاغ و حوضچههای هفتحوض پاتوق کودکی و نوجوانیاش بوده است. سالها بعد از ازدواج وقتی که فرزندانش از آب و گل در میآیند درسش را ادامه میدهد.
مهندسی کامپیوتر خوانده و سال ۷۶ کارشناس شرکت آب منطقهای استان میشود. الان هم مسئول گشت و نظارت کشفرود در همان شرکت است. او تمام سالهای جوانی به این فکر میکرده که قرار است چه شغلی داشته باشد و بالأخره سرنوشت او را در مسیری قرار میدهد که بیشترین خدمت را به محیط زندگی و مردم سرزمینش داشته باشد.
به جای خانه قرار مصاحبهمان را در ارتفاعات جنوبی میگذارد و تا قله زو ما را میکشاند. دوست دارد از منظره قله شهر را ببیند و عشقش به طبیعت را برایمان بازگو کند. علاقهاش به کوهنوردی باعث شده سال ۸۶ باشگاه کوهنوردی رسمی خودش به نام آوای کوهستان را ثبت فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی کند.
گروهی که تا سال ۹۰ فعال بوده، اما بعد بهدلیل مشکل دیسک کمر که برای خانم تقیزاده پیش آمده فعالیتهایش کمرنگ میشود. با کمشدن فعالیتهای گروه کوهنوردی، بیکار نمینشیند و کارگروه محیط زیست آوای کوهستان را فعال میکند. از سال ۹۰ تا ۹۳ درگیر بیماری بوده و کارهایش به همین کارگروه محدود میشده است.
او در تمام سالهای جوانیاش هر فرصتی را غنیمت میدانسته و دورههای کوهنوردی شامل سنگ، برف، کوهپیمایی، نقشهخوانی و محیط زیست، هواشناسی، پزشکی کوهستان و... را گذرانده است. میگوید: «سال ۸۳ اولین دوره برف و یخ برای بانوان در مشهد برگزار شد که مدرس آن زندهیاد مهدی عمیدی بود که در قله مونبلان مفقود شد.
از بهترین مربیها بود و جزو افتخارات من ثبت شده است. از سال ۹۳ که کمی توانستم راه بروم مراحل گرفتن مدرک مربیگری کوهپیمایی را ادامه دادم.»
«در کوهستان همیشه اولین خطا آخرین خطاست. فرقی ندارد چقدر تجربه داشته باشی بهویژه زمان برگشت از کوه.» با گفتن این جملات خاطره تلخ سقوط و درگذشت مرحوم مجید وحیدیان مربی آزمون کوهنوردیاش را تعریف میکند. میگوید: «بعد از آن اتفاق تا مدتی از کوه ترس داشتم، حتی کوه سفه اصفهان که شیب ملایم و کمتری از قله زوی خودمان دارد را هم چهاردست و پا و با ترس بالا میرفتم. کم کم به ترسم غلبه کردم و آن دوره را از سر گذراندم.»
سال۹۳ در آستانه پنجاهسالگی در دوره یک هفتهای به کلاردشت رفته و آزمونهای مختلف سنگنوردی و کوهنوردی و... را گذرانده است. با شوق تعریف میکند: «یادم هست با اینکه تازه کمرم خوب شده بود ولی تمرینی بود به نام عبور از رودخانه خروشان.
باید دستهایمان را به هم زنجیر میکردیم و طوری از رودخانه رد میشدیم که گروهمان از هم نپاشد. رودخانهای در رودبارک کلاردشت بود. یک تمرین دیگر هم این بود که خودت را در آب به صورت شناور رها میکردی و آب تو را میبرد اینقدر این تمرین را دوست داشتم که برگشتم و گفتم دوباره میخواهم این تمرین را انجام بدهم.»
اقبال خوش، تقیپور را در مسیری قرار داده که کار و علاقهاش همراستا باشند. او که از حامیان سرسخت کشفرود است درباره آلودگیهای این رود میگوید: «از سالی که کارگروه را راهاندازی کردیم، افتادیم در خط کارهای محیط زیستی. آنزمان کشفرود مرکز آلودگیها بود و من از طریق شرکت مطلع میشدم که کشفرود وضعیت بدی دارد.
تعدادی از همکارانمان برای سامانبخشی کشفرود، تصفیهخانهها و جمعآوری فاضلابها گروهی را تشکیل دادند به نام نجات کشفرود. آنزمان جمعیت ناجیان آب، تازهتأسیس بود و من و همکارانم که برای کشفرود به عنوان مطالبهگری میرفتیم با این گروه همراه میشدیم.
یاد خاطرهای از آن روزها میافتد و اتفاقی که باعث شده عزمش را بیش از قبل جزم کند تا مطالبهگر باشد. تعریف میکند: «یک روز آذر ماه، صبح اول وقت بود و برف سبکی میبارید. قبل از اینکه به اداره بروم باید میرفتم به دادگاه صدف تا فهرست ارگانهای نظارتی کشفرود را بگیرم. دم در ورودی گفتند از کجا هستی گفتم از سمنها، آمدهام پلن کشفرود را بگیرم.
آنزمان قاضی محمد بخشی محبی معاون دادستان بود. رفتم داخل و آقای دکتر شروع کرد به صحبت و پرسیدن از وضعیت کشفرود. به من گفت نماینده مردم و معاون دادستان هستم. برای مردم آگاه و مطالبهگر میتوانم کار انجام دهم. ما دادستانیم. مدعیالعموم مردم آگاه هستند.
زمانی که از اتاق ایشان بیرون آمدم شانههایم زیر بار مسئولیت خم شده بود. حرفهای ایشان تأثیر زیادی روی من گذاشت و متوجه شدم چه مسئولیت سنگینی داریم. حس کردم مسئولان و مجریان قانونی داریم که اینقدر التزام به قانون دارند و حفظ حقوق عامه برایشان اهمیت دارد و ما چقدر منفعلانه عمل میکنیم. از همان زمان روزی نیست که فعالیت محیط زیستی برای حفاظت از این آب و خاک نداشته باشم. تمام زندگیام شده است مطالبهگری و دادسرا خانه دومم.
او آگاهی مردم را درباره مطالبهگری نکته مهم نجات ارتفاعات جنوبی میداند. تعریف میکند که چطور به میان مردم میرفته و برایشان توضیح میداده که ارتفاعات جنوبی ریه شهر هستند و مسدودشدن آن با پروژه ترافیکی چه بلایی بر سر شهر و مردمانش میآورد. او ادامه میدهد: «اولین مطالبهگریها از آنجا شروع شد که نامهها را میبردیم از معلمها، کارمندها، کاسبها، تاکسیها وحتی کارگران سر گذر امضا میگرفتیم. بعد از آن شهردار وقت و نماینده مجلس حجتالاسلام نصرالله پژمانفر را که آوردیم به ارتفاعات و بعد هم کوهپارک شکل گرفت.»
او باز تأکید میکند: «مهمترین مسئله در ارتفاعات جنوبی مشارکت مردم بود. دوم تکیه به دانشگاه و استادان به عنوان منبع علمی قابل اعتماد. ما بررسی این پروژه را از اتاق فکر دانشگاه فردوسی خواستیم که در 17اردیبهشت96 در دانشگاه برگزار شد. همه افرادی که با پروژه موافق بودند آمدند و توضیحاتشان را دادند و از این طرف استادان رشتههای مختلف شهرسازی، منابع طبیعی و محیط زیست آمدند و موارد مختلف مانند گسل، زلزله و وزش باد به آن سمت را بررسی کردند.
نتیجه این گفتوگوها که در حضور ارگانهای مختلف و نماینده کوهنوردی و تشکلهای مردمی انجام شد، این بود که پروژه تهدیدی برای شهر مشهد است. باید تا زمانی که مطالعات محیط زیستی انجام نشده است متوقف شود. روشی که بسیاری از مدیران انجام میدهند این است که پروژه را شروع میکنند. پول بیتالمال را مصرف میکنند و بعد میگویند حالا که از بیتالمال هزینه شده باید جلو رفت.
پروژههای زیادی را با همین تفکر و شیوه جلو بردند با اینکه مضرات زیادی داشت. ما با تغییر کاربری این پروژه از ترافیکی به تفرجگاهی نشان دادیم اگر مطالبه ما پشتوانه علمی و قانونی و مشارکت مردم را داشته باشد هر غیرممکنی ممکن میشود. الان تمام اقشار مردم از این تفرجگاه استفاده میکنند.
حفاظت از محیط زیست را نمیتوان به یک شهر یا استان محدود کرد و مدعی بود که زیستگاههای کشور به یکدیگر مرتبط نیستند. تقیزاده هم هیچوقت این باور را نداشته و هرجای ایران که بحث حفاظت از طبیعت بوده پاپیش گذاشته است. ماجرای ژئوپارک قشم را اینطور تعریف میکند: «اواخر سال ۹۸ میخواستند ژئوپارک طبیعی قشم را برای پرورش میگو به یک پیمانکار واگذار کنند. ما مطلع شدیم و نامهای را به دادستانی نوشتیم و آسیبهای محیطی زیستی آن را گفتیم.
اول گفتند اینجا مشهد است و به قشم چه ربطی دارد. گفتم هر آسیبی به طبیعت به ما هم ربط دارد. ما کوهنوردان پنجاهنفر جمع میشویم میرویم در قشم چادر میزنیم تا از ژئوپارک طبیعی قشم که ثبت یونسکو شده حفاظت کنیم. پروژه پرورش میگو این منطقه را که سرمایه ملی محسوب میشود تخریب و نابود میکند و باید تعطیل شود.
دادستانی خراسان متقاعد شدند و نامهاش را به دادستان هرمزگان نوشتند. بعد هم فعالان محیط زیستی قشم پیگیر نامه ما شدند و به مرحلهای رسید که دادستان هرمزگان خودش به محل پروژه رفت و پس از بازدید آن را تعطیل کرد. سال ۹۵ هم اطلاع پیدا کردیم در ۲۰۰ متری تخت جمشید و در کنار ابنیه تاریخی ما میخواهند چاهی غیرمجاز حفر کنند. با پیگیری ما و دادستانی خراسان از این تخریب جلوگیری شد.»
دلمشغولی هر روزه خانم تقیزاده، تصرفات ارتفاعات جنوبی است. میگوید: «هرازگاهی اینجا مورد تهدید واقع میشود. درخواست دادهایم که ارتفاعات به عنوان منطقه حفاظت شده شهری اعلام شود و فعالیت همه معادن حریم شهر متوقف شود.»
او که هر روز بیشتر از قبل در ادامه مسیری که در پیش گرفته مصمم میشود انجمن دیدهبان آب، هوا زمین را سال97 با شعار «ما فقط یک زمین داریم و برای حفاظت آن همه باهم باید بکوشیم» به ثبت رسانده است. درباره این انجمن میگوید: «ما برای اینکه فعالیتهای محیط زیستی گستردهمان را راحتتر انجام دهیم در اتحاد با جامعه کوهنوردی این انجمن را تشکیل دادیم. انجمن چهار کارگروه دارد. کارگروه منابع طبیعی که دیدهبانهای ما منابع طبیعی را رصد میکنند و موارد تخلف را اطلاع میدهند و ما هم پیگیری میکنیم.
کارگروه منابع آبی که پیگیری برنامههای کشفرود را در برنامهاش دارد. کارگروه بعدی محیط زیست شهری است. هر اتفاقی که در شهر بیفتد از قطع درختان و حمل ونقل پاک و اتفاقات درونشهری را دنبال میکند. کارگروه حیات وحش هم که از نامش پیداست و مهندس علی کشمیری با دانش و اشراف کامل در این بخش فعالیت میکند.»
تقیزاده خودش را محدود به یک موضوع و یک محدوده نمیکند. هرچه در راستای حفاظت بهتر از طبیعت باشد در برنامههای او گنجانده میشود، مانند طرح خانواده سبز. درباره این طرح توضیح میدهد: «ما باید خانواده سبز را در تمام کشور ترویج و نهادینه کنیم. خانوادهای که پسماند، آب مجازی، تغذیه و تفریح سالم و منابع انرژی را بشناسد.»
انجمن دیدهبان آب، هوا و زمین، غیر از ارتفاعات جنوبی و کشفرود دغدغههای دیگری هم دارد. مانند جلوگیری از فعالیت معادن حریم شهر و جلوگیری از تغییر کاربری باغات داخل شهر. تقیزاده به معدن دره دیزدر یا همان دره تمدنها اشاره میکند و میگوید: «این محدوده که کمر مقبولا و کلی سنگنگاره تاریخی دارد ثبت ملی هم شده است اما متأسفانه گاهی مورد آسیب قرار میگیرد.»
همینطور که از قله زو به سمت شهر قدم میزنیم این مادر دلسوز از سه فرزندش که هر کدام هنر و تخصص خود را در راه حفاظت از زندگی پاک و انسانمدار به کار میبرند تعریف میکند. تمام دغدغهاش حفاظت از این سرزمین زیبا و کهن و سپردن آن به آیندگان است.